هرشب تنهایی...
·•●مُـ ـخـاطَــبـ خـ ـاصـ ●•·
בورانے شـבه ڪًـه باس بگیم : عذر میخوام ڪًـــــــــــــه تو غلط ڪًـــــــــــرבے


 این خط قرمززیبای من است...

ازآرنج تامچ...

میکشم....میسوزداما....

گاهی تنهاراه تسکین من است....

یه یادزخم های یادگاری تو....



نمی دانم....

مردم نفهم وبی احساس شده اند...

یادردهای من فراترازدرک است...


بااون لبخندآرومت چه طوفانی به پاکردی...

یه عمره باتوگشتم تازه فهمیدم چقد "مردی"...


تاحالا دست خیلیاروگرفتم اما...

هیچ دستی مث دست تو....

 ن   ب    و   د ...


من های زیادی را لمس کرده ام...

اماتوچیزدیگری...


نیازی نیست برایم آرزوی مرگ کنی....

من به زودی خواهم مرد...

زمانیکه "تو"درآغوشی دیگری آروم میگیری...


هر مرگی دلیلی دارد...

ومرگ من ...

تجمع غصه ها...

اشک ها...

بغض ها...

نبودن ها...

درجایی به نام گلویم بود...



من آموحته ام تنهایی را...

وباخیانت غریبه ام...

 



دریافت کد بارش برف چت روم